شعری ازخدابخش صفا دل
طوفان تر از همیشه به سمتم وزیده ای
مردی شکست خورده تر از من ندیده ای
از من مخواه راحت از این جا گذر کنم
وقتی هزار پیله به دورم تنیده ای
یادم نرفته است هم آن ابتدای کار
گفتی چه قدر دغدغه داری، تکیده ای
ما سرنوشت مشترکی را رقم زدیم
مثل من از بهشت، تو هم سیب چیده ای
این شعر را به چشم تو تقدیم میکنم
این دل سروده را که خودت آفریده ای
دارم به روزگار خودم غبطه میخورم
حالا که صاف و ساده مرا برگزیده ای
گاهی خیال میکنم این جا نشسته ای
گاهی به روی زانوی من آرمیده ای
حتماَ شگفت مانده ای از کارهای من
دیوانه ای شبیه خودت را ندیده ای؟
دیدم شبی به شکل کبوتر تو را به خواب
تا آمدم به سمت تو دیدم پریده ای
خبرگزاری دلستانه در شبکه های اجتماعی:
تمامی حقوق مادی و معنی این سایت متعلق به دلستانه است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است. خبرگزاری دلستانه