ایرانیان، دو مرحله، مذاکره خواهند کرد اما در مرحله سوم آماده جنگ با دشمن خواهند شد. و عبارت "وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُم" نیز به روشنی گویا این واقعیت است.
سرویس جهان مشرق - قبل از ظهور، انقلاب و حکومت در ایران تشکیل خواهد شد که هدف اصلی خویش را زمینه سازی برای حکومت جهانی امام عصر میداند (و لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُم). و در مواجهه با دشمن، دو مرحله حق خویش را طلب می کنند (یَ ذطْلُبُونَ الْحَقَّ ثُمَّ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ) اما دشمن حق ایرانیان را به رسمیت نمی شناسد (فَلَا یُعْطَوْنَهُ). در مرحله سوم، ایرانیان وقتی ممانعت دشمنان در استیفاء و طلب حق خویش را درک میکنند (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِک)، اینبار حق خویش از راه قدرت نظامی طلب خواهند کرد (سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِم)؛
و دشمن، مجبور به قبول آن خواهد شد (فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) لکن ایرانیان به دلیل تغییر معادلات جهانی ازجمله وقوع واقعه هرج الروم از پذیرش حق خویش -علیرغم اصرار بر اخذ حق در دو مرحله قبلی- سرباز خواهند زد (فَلَا یَقْبَلُونَه) و در مقابل آماده جنگ نهایی و سرنوشت ساز با دشمن در فلسطین در آستانه ظهور خواهند شد.
مراحل انقلاب ایرانیان قبل از ظهور
در باورداشت مهدویت، ظهور امری دفعی و تصادفی تلقی نمی شود بلکه واقعه ای است که با زمینه سازی و تمهیدات ممهدون شکل می گیرد[۱] از اینرو در منابع فریقین، قیام های حق قبل از ظهور (رجل من اهل قم، خراسانی و یمانی) معرفی شده و اوصاف "ممهدون و زمینه سازان" ظهور در احادیث فریقین شیعه و اهل سنت نیز ذکر شده است. [۲]
از جمله: انقلاب ایران به رهبری مردی از قم (رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ)، پرچم هدایت وی و مشروعیت قیام (یَدْعُو النَّاسَ إِلَی الْحَقِّ)، خصوصیات یاران وی و صلابت و استواری آنان در پیشبرد اهداف انقلاب (یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ)، ایستادگی در برابر فتنه ها و طوفان های سخت (لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ) تحمیل جنگ بر آنان (وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ) و سرنوشت انقلاب ایران (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ) به روشنی سخن به میان آمده است. [۳]
انقلاب ایران قبل از ظهور
همچنین در الغیبۀ نعمانی، از مراحل قیام قوم مشرق زمین (ایران) قبل از ظهور نیز سخن به میان آمده است که دو مرحله حق خویش را از دشمنان طلب می کنند (یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ) اما وقتی خواسته آنان برآورده نمی شود (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ) این بار از راه قدرت نظامی، حق خویش را از دشمن طلب می کنند (وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ) آنگاه دشمن مجبور به پذیرش مطالبات حق ایرانیان خواهد شد (فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) اما ایرانیان آماده رویارویی شده و جنگ با دشمن رخ خواهد داد (یَقُومُوا ... قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء) و سرانجام انقلاب ایران به طلوع فجر حکومت جهانی مهدوی متصل خواهد شد (وَ لا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُمْ)[۴] که عبارۀ اخری تعبیر قرآنی "وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین" در سرنوشت انقلاب "قیام مردی از قم" است که ذکر گردید.
انقلاب ایران قبل از ظهور در منابع فریقین
بیان گردید، انقلاب شیعی با آرمان زمینه سازی ظهور در ایران تشکیل می شود[۵] و در احادیث متعدد شیعه و اهل سنت به این موضوع تصریح شده است. از جمله در کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام باقر، به انقلاب زمینه ساز در مشرق اشاره شده است که سرانجام به حکومت جهانی امام عصر متصل خواهد شد:
کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَهُ حَتَّی یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ. [۶]
قومی در مشرق خروج (قیام و انقلاب) میکنند. حق خویش را از دشمن مطالبه میکنند ولی به آنان داده نمیشود، برای بار دوم، حق خویش را از دشمن مطالبه میکنند اما به آنان داده نمیشود، وقتی چنین میبینند، سلاح های خویش را بر گردن خویش میافکنند (کنایه از قدرت نمایی نظامی یا حمله به دشمن)، پس آنچه میطلبند به ایشان میدهند ولی از پذیرفتن آن خودداری میکنند تا اینکه قیام کرده و پرچم حکومت خویش را به امام عصر تحویل میدهند و کشته های این انقلاب و قیام، شهید محسوب میشوند، بدانید اگر من آن زمان را درک کنم، حتماً خود را برای امام مهدی نگاه میداشتم.
شایان ذکر است محتوای حدیث فوق به نقل از پیامبر توسط محمد بن سلیمان اسدی کوفی در کتاب المناقب[۷] (از عالمان زیدیه در بین سالهای ۲۴۰ تا ۳۲۰ ق می زیسته است)، قبل از مرحوم نعمانی (وفات ۳۶۰ ق) نیز نقل شده است.
البته مضون حدیث الغیبۀ نعمانی در منابع فریقین شیعه و اهل سنت نیز گزارش شده است؛ از جمله در کتاب دلائل الإمامۀ از پیامبر، مراحل انقلاب ایران قبل از ظهور چنین ترسیم شده است:
قَالَ رَسُولُ اللَّه: إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَی الدُّنْیَا، وَ إِنَّ أَهْلَ بَیْتِی سَیَلْقَوْنَ بَعْدِی بَلَاءً وَ تَطْرِیداً وَ تَشْرِیداً، حَتَّی یَجِیءَ قَوْمٌ مِنْ هَاهُنَا وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی الْمَشْرِقِ أَصْحَابُ رَایَاتٍ سُودٍ، یَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ حَتَّی أَعَادَهَا ثَلَاثاً فَیُقَاتِلُونَ فَیُنْصَرُونَ، وَ لَا یَزَالُونَ کَذَلِکَ حَتَّی یَدْفَعُونَهَا إِلَی رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی، فَیَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا، کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً، فَمَنْ أَدْرَکَهُ مِنْکُمْ فَلْیَأْتِهِ وَ لَوْ حَبْواً عَلَی الثَّلْج. [۸]
مشابه این حدیث در دیگر منابع شیعی همچون: کتاب شرح الأخبار[۹] نعمان مغربی، کشف اللغمۀ[۱۰] اربلی، الدر النظیم فی مناقب الائمه[۱۱] ابن حاتم شامی، العدد القویۀ[۱۲] حلی، منتخب الانوار المضیئۀ[۱۳] نیلی نجفی، اثبات الهداۀ[۱۴] حرعاملی، بهجۀ النظر[۱۵]، حلیۀ الأبرار[۱۶] و غایۀ المرام[۱۷] محدث بحرانی، الملاحم و الفتن[۱۸] ابن طاووس، بحارالأنوار[۱۹] علامه مجلسی، ریاض الأبرار فی مناقب الائمه[۲۰] جزائری نیز نقل شده است.
شگفت آور اینکه در منابع اهل سنت نیز به کثرت از زبان پیامبر، مضمون احادیث شیعی نقل شده است؛ گویی اینکه برای نصرت و یاری انقلاب زمینه ساز ظهور و عدم مخالفت با قیام ایرانیان به نوعی با اهل سنت اتمام حجت شده باشد. از جمله در کتاب سنن ابن ماجه از "صحاح سته" اهل سنت، از قول پیامبر مشابه حدیث امام باقر در الغیبۀ نعمانی تکرار شده است:
یَأتِیَ قَومٌ مِن قِبَلِ المَشرِقِ مَعَهُم رایاتٌ سودٌ، فَیَسأَلونَ الخَیرَ (الْحَقَّ )[۲۱] فَلا یُعطَونَهُ، فَیُقاتِلونَ فَیُنصَرونَ، فَیُعطَونَ ما سَأَلوا فَلا یَقبَلونَهُ، حَتّی یَدفَعوها إلی رَجُلٍ مِن أهلِ بَیتی، فَیَملَؤُها قِسطاً کَما مَلَؤوها جَوراً، فَمَن أدرَکَ ذلِکَ مِنکُم، فَلیَأتِهِم ولَو حَبواً عَلَی الثَّلج. [۲۲]
و در کتاب مستدرک الصحیحین حاکم نیشابوری که مطابق منهج[۲۳] صحیح مسلم و بخاری (معتبرترین کتب نزد اهل سنت بعد از قرآن) تدوین شده است، نیز از قول پیامبر بر "پرچم هدایت" انقلاب ایرانیان قبل از ظهور تاکید ویژه شده است:
قَالَ رَسُولُ اللَّه: إنّا أهلُ بَیتٍ اختارَ اللَّهُ لَنَا الآخِرَةَ عَلَی الدُّنیا، وإنَّهُ سَیَلقی أهلُ بَیتی مِن بَعدی تَطریداً وتَشریداً فِی البِلادِ، حَتّی تَرتَفِعَ رایاتُ سودٍ مِنَ المَشرِقِ، فَیَسأَلونَ الحَقَّ فَلا یُعطونَهُ، ثُمَّ یَسأَلونَهُ فَلا یُعطونَهُ، ثُمَّ یَسأَلونَهُ فَلا یُعطونَهُ، فَیُقاتِلونَ فَیُنصَرونَ، فَمَن أدرَکَهُ مِنکُم أو مِن أعقابِکُم فَلیَأتِ إمامَ أهلِ بَیتی ولَو حَبواً عَلَی الثَّلجِ، فَإِنَّها رایاتُ هُدیً، یَدفَعونها إلی رَجُلٍ مِن أهلِ بَیتی، یُواطِئُ اسمُهُ اسمی فَیَملِکُ الأَرضَ، فَیَملَؤُها قِسطاً وعَدلًا کَما مُلِئَت جَوراً وظُلماً.[۲۴]
رسول الله فرمودند: ما اهل بیتی هستیم که خداوند، آخرت را برای ما به جای دنیا برگزیده است، و زود است که اهل بیت من، پس از من، در شهرها تحت فشار قرار گیرند و رانده شوند، تا این که صاحبانِ پرچمهای سیاه از مشرق سر برآورند و حق را طلب نمایند ولی به آنها داده نمیشود. دوباره طلب میکنند؛ ولی داده نمیشود. بار سوم، طلب میکنند. باز هم داده نمیشود. پس میجنگند و پیروز میشوند. پس هر کس از شما و از نسل شما آن را درک کرد، نزد امامی از اهل بیت من بیاید، هرچند که پابرهنه بر برف و سرما باشد؛ چرا که آنان پرچمهای هدایت اند. آنها پرچم قیام خویش را به مردی از اهل بیت من تحویل می دهند که نامش، همنام من است ... و حاکم زمین میشود و آن را آکنده از عدل و داد میکند، همان گونه که آکنده از جور و ستم شده است.
و مشابه آن در دیگر منابع اهل سنت همچون: الملاحم[۲۵] ابن منادی، کنزالعمّال[۲۶] متقی هندی، إبراز الوهم المکنون[۲۷] غماری، الحاوی للفتاوی[۲۸] سیوطی، ذخائر العقبی[۲۹] طبری، عقد الدرر[۳۰] شافعی، الفصول المهمه[۳۱] ابن صباغ مالکی، جواهر العقدین[۳۲] سمهودی، ینابیع المودۀ[۳۳] قندوزی، سبل الهدی و الرشاد[۳۴] شامی، العرف الوردی[۳۵] سیوطی، القول المختصر[۳۶] ابن حجر، توضیح الدلائل[۳۷] ایجی، البدایۀ و النهایۀ[۳۸] و معجزات النبی[۳۹] ابن کثیر، میزان الاعتدال[۴۰] ذهبی، إمتاع الأسماع[۴۱] مقریزی، الاذاعۀ[۴۲] قنوجی، المنار المنیف[۴۳] ابن قیم جوزی، اتحاف الخیرۀ[۴۴] البوصیری، الخصائص الکبری[۴۵] و الدررالمنثور[۴۶] سیوطی، المعجم الأوسط[۴۷] طبرانی، السنن الواردۀ[۴۸] دانی و دیگر منابع اهل سنت[۴۹] ذکر شده است.
همچنین منابع متقدم اهل سنت همچون: المصنّف[۵۰] ابن ابی شیبه (استاد بخاری وفات ۲۳۵ ق)، سنن ابن ماجه (وفات ۲۷۳ ق) [۵۱]، البحر الزخار[۵۲] ابوبکر البزار (وفات ۲۹۲ ق)، مسند[۵۳] ابویعلی موصلی (وفات ۳۰۷ ق)، مسند[۵۴] الشاشی (وفات ۳۳۵ ق)، الملاحم[۵۵] ابن منادی (وفات ۳۳۶ ق)، البلدان[۵۶] ابن فقیه (وفات ۳۴۰ ق)، همگی قبل از کتاب الغیبۀ نعمانی (وفات ۳۶۰ ق)، نیز حدیث انقلاب قوم مشرق زمین را از پیامبر نقل کرده اند.
همانگونه که ملاحظه گردید در منابع اهل سنت به کثرت از قول پیامبر، مضمون احادیث شیعی تکرار شده است؛ گویی اینکه برای نصرت و یاری انقلاب زمینه ساز ظهور و عدم مخالفت با قیام ایرانیان به نوعی با اهل سنت اتمام حجت شده است.
نتیجه اینکه از رخدادهای مشترک[۵۷] در منابع فریقین شیعه و اهل سنت به عنوان نشانه ظهور[۵۸] به طرق متعدد[۵۹] و به تواتر[۶۰] از وقوع انقلاب مشرق زمین قبل از ظهور و پیشگویی اعجازگونه پیامبر از سرنوشت این انقلاب در ایران سخن به میان آمده است که به حکومت جهانی امام عصر متصل خواهد شد. [۶۱]
وثاقت سندی حدیث قوم مشرق زمین قبل از ظهور
هرچند به دلیل تواتر معنوی حدیث قوم مشرق، از بررسی سندی بی نیاز هستیم با این حال، سلسله اسناد در کتاب سنن ابن ماجه و الغیبۀ نعمانی نیز بررسی خواهد شد:
سند حدیث قیام قوم مشرق در سنن ابن ماجه
اهل سنت در سند حدیث خروج قوم مشرق زمین در کتاب سن ابن ماجه، به دلیل یزید بن ابی زیاد که شیعه بوده است، مناقشه می کنند اما واقعیت این است که در بین خود رجالیون اهل سنت در توثیق و تضعیف این راوی، اختلاف نظر جدی وجود دارد[۶۲]. توضیح بیشتر اینکه: بستوی، هرچند در ابتدا اعتراف می کند که روایات خروج قوم مشرق زمین به طریق دیگری در کتاب مستدرک حاکم نیز نقل شده است که مطابق دیدگاه شیخین بخاری و مسلم، توثیق می شود[۶۳] و یا حداقل از دیدگاه ذهبی، حسن الحدیث است[۶۴] اما در کمال تعجب، بستوی (محقق معاصر اهل سنت عربستان سعودی)، هرچند دیدگاه ابن کثیر- که سخت گیری آن به مذهب شیعه مبرهن است- درباره حدیث اخیر را با عبارت "إسناده حسن" ذکر می کند[۶۵]، اما در ادامه مناقشه کرده و در نهایت سند احادیثی را که یزید بن ابی زیاد در طریق آن قرار دارد، ضعیف می شمرد[۶۶] اما در مقابل برخی محققین، مبانی این دیدگاه را نفی کرده[۶۷] و حدیث را توثیق کرده اند. [۶۸] بنابراین سند حدیث سنن ابن ماجه، معتبر است:
عثمان بن ابی شیبه: ثقة، حافظ، شهیر[۶۹]
معاویة بن هشام: ثقة[۷۰]
علی بن صالح بن حی: ثقة، صالح[۷۱]
یزید بن ابی زیاد: صدوق[۷۲]، ثقة[۷۳]
ابراهیم نخعی: ثقة[۷۴]
علقمة بن قیس: ثقة، ثبت، فقیه، عابد[۷۵]
عبد الله بن مسعود: صحابی، هاجر الهجرتین و کان صاحب رسول الله. [۷۶]
سند حدیث قیام قوم مشرق در الغیبۀ نعمانی
سند حدیث قیام قوم مشرق زمین در الغیبۀ نعمانی بدین قرار است:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ أَخِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَی عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ یَحْیَی بْنِ سَامٍ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ أَنَّهُ قَالَ: کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِق ... .[۷۷]
سندشناسی حدیث:
۱. أحمد بن محمد بن سعید (معروف به ابن عقده) :احادیث ابن عقده، به فور در کتب اربعه شیعه یافت میشود و وثاقت وی نزد رجالیون بزرگ شیعی ثابت است؛ قدمای امامیه بر وثوق وی تاکید داشته اند. نجاشی، وی را چنین توصیف می کند:هذا رجل جلیل فی أصحاب الحدیث و عظم محله و ثقته و أمانته[۷۸]. شیخ طوسی نیز ابن عقده را جلیل القدر و عظیم المنزلة توصیف کرده است. [۷۹]
۲. علی بن الحسن (علی بن الحسن بن علی بن فضال) :ثقه جلیل. نجاشی از وی به اصحابنا تعبیر کرده است[۸۰] و کشیّ، به وثاقت او رای داده است[۸۱]
۳. أخیه محمد بن الحسن (محمد بن الحسن بن علی بن فضال) :ثقه. [۸۲]
۴. ابیه (الحسن بن علی بن فضال) :جلۀ اصحابنا[۸۳] من فقهاء[۸۴] ثقه جلیل[۸۵] من اصحاب الاجماع. [۸۶]
۵. احمد بن عمر الحلبی (أحمد بن عمر بن أبی شعبة الحلبی) :ثقه امامی صحیح المذهب. [۸۷]
۶. الحسین بن موسی (الحسین بن موسی الحناط) :ثقه امامی. [۸۸]
۷. معمر بن یحیی بن سام:ثقه امامی. [۸۹]
۸. أبوخالد الکابلی (کنکر أبو خالد الکابلی) :امامی ثقه جلیل من حواری امام السجاد. [۹۰]
بنابراین، راویان حدیث "قوم مشرق زمین" همگی از ثقات هستند[۹۱] و سند آن نیز معتبر است. [۹۲]
بررسی محتوایی حدیث انقلاب مشرق زمین (ایران) قبل از ظهور
قد خرجوا بالمشرق: قیام و انقلاب علیه حاکم جائر و ظالم
خروج در اصطلاح به قیام، انقلاب و تلاش برای تشکیل حکومت تعبیر میشود[۹۳] و از آنجا که این پرچم به هدایت نیز توصیف شده است (قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء)، خروج علیه حاکم جائر و ظالم، یکی از مصادیق بارز آن خواهد بود.
و ناگفته پیداست به قرینه "لَایَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُم وقَتْلَاهُمْ شُهَدَاء" تایید و مشروعیت قیام در عصر غیبت با هدف زمینه سازی ظهور نیز اثبات میگردد.
مراد از قوم مشرق: ایرانیان زمینه ساز ظهور
هرچند مشرق اعم از ایران است لکن به دلیل قرائن متعدد از جمله تشکیل حکومت شیعی در مشرق با آرمان زمینه سازی ظهور امام عصر و معیار مهم دیگر یعنی شیعه اثنی عشری و معتقد به امامت امام دوازدهم (قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ ... وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُم)[۹۴] و تحویل پرچم به حضرت صاحب امام مهدی (فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَةِ)<a title="" href="http
خبرگزاری دلستانه در شبکه های اجتماعی:
دانشنمدان معتقدند که.....
برداشت انگور در شهرستان تاکستان
تصویر هوایی زیبا از ساحل گیسوم تالش
تصاویر: تالاب حیدر کلا
ایرانیان بدون ویزا به کدام کشورها سفر میکنند؟ + عکس
برداشت آلبالو و گیلاس روستای اِزگِنین سفلی در قزوین
عکس/ طبیعت تابستانی تالاب استیل آستارا
قله دماوند و سد لار در یک قاب+عکس
پرواز عقاب سرسفید + عکس
گزارش تصویری/ تصاویر/ طبیعت پاییزی گردنه حیران
عکس/ شکار یک پرنده توسط تمساح
عکس/ شکار یک پرنده توسط تمساح
گزارش تصویری/ تصاویر/پارک جنگلی گیسوم
آببازی در حاشیه « پل مارنان »
حیات وحش ایران
20 روستای زیبا در فرانسه + تصاویر
تمامی حقوق مادی و معنی این سایت متعلق به دلستانه است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است. خبرگزاری دلستانه